آویناآوینا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

آوینا ، دردونه مامان و بابا

تولد یک سالگی آوینا

سلام عزیرم . سلام قشنگم . سلام مهربونم. سلام آوینا جونم. دختر گلم که به اندازه همه دنیا دوستت دارم حالا دیگه تو یک ساله شدی.  باورش سخته که این قدر زود یک سال از به دنیا اومدنت گذشته. اگرچه برای ما سختی هایی هم داشته مخصوصا ماههای اول که تو خیلی کوچولو و ضعیف بودی و خوشت هم نمی اومد که شبها بخوابی و ما مجبور بودیم شب تا صبح بیدار باشیم و ازت مراقبت کنیم. ولی هرچی بود لطف و شیرینیهاش بیشتر از سختی هاش بود آخه ما خیلی دوستت داریم. الان چند وقتیه که خیلی شیرین و بانمک شدی. تازه خیلی هم با محبتی. وقتی به مامانی محبت می کنی (مثلا صورت قشنگت رو به صورت مامانی می چسبونی تا بوسش کنی  و یا اینکه با دستهای کوچولو و مهربونت صورت ما...
4 آبان 1393

سیزده بدر

سلام کوچولو امروز 13 فروردین سال 93 هست و ما با مامان بزرگ نرگس و بقیه به طبیعت رفتیم. چند تا عکس خوشگل از شما انداختیم و نهار خوردیم و بعد آمدیم خانه.  دیروز هم ما و خانواده عمو به پارک چیتگر رفتیم شما هم که اولین بار بود پارک را دیده بودی کلی خوشت آمد. خوشبختانه هوا خوب بود و زیاد اذیت نشدیم . بعضی وقتها که باد می زد شما را داخل ماشین می بردیم تا سردت نشه. بعضی وقتها هم داخل کریریت بودی و روی شما پتو می انداختیم. کمی بازی کردیم و نهار خوردیم و بعد آمدیم خانه     ...
13 فروردين 1393
1