آویناآوینا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

آوینا ، دردونه مامان و بابا

حرفهای مامانی با دختر عزیزش آوینا

1392/10/15 18:37
نویسنده : بابایی
178 بازدید
اشتراک گذاری

سلام آوینای عزیزم. چطوری مامانی ؟ خوبی دختر گلم؟

امروز که مامانی داره این مطالب را برات می نویسه شنبه 92/10/14 است و امروز دقیقا 70 روزه شدی.

شاید باورت نشه که تو تمام این هفتاد روز از دست تو کوچولوی شیطون و ناز مامانی وقت نکرده برات

مطلبی تو وبلاگت بنویسه. البته تو این مدت بابایی وبلاگت رو به روز رسانی کرده و مطالبی رو برات تو

وبلاگ گذاشته که گاهی مامانی هم کمکش می کرد . آوینا جونم اگه بدونی مامانی چقدر دوستت داره.

الان دیگه تو نسبت به روزهای اول خیلی بزرگتر شدی و عکس العمل هات هم بیشتر شده . مثلا به

وسایل  رنگی نگاه میکنی و وقتی اونها را حرکت می دیم ، با چشمات اونها رو دنبال می کنی.  

اسباب بازی هایی که موزیکال هستند، نور دارند  و اسباب بازی های رنگی  را دوست داری و نسبت به

اونها واکنش نشون می دی. طی روز هم مامانی باهات بازی می کنه و سعی می کنه کارها ی جدید

یادت بده . دختر گلم اگه بدونی  صبحها که از خواب بیدار میشی و می خندی چقدر خند ه ات شیرین و

قشنگه و مامانی انقدر از خندیدن قشنگت لذت می بره که انگار دنیا رو بهش می دن.کلا اینکه کلی

خوشگل و با نمک شدی و هر روز از روز قبل دلنشین تر می شی. دوستت دارم دخترم . امیدوارم همیشه

سلامت باشی گلکم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)