آویناآوینا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

آوینا ، دردونه مامان و بابا

بیمارستان رفتن آوینا

1394/7/22 21:36
نویسنده : بابایی
215 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترم

امروز می خوام درباره بیمارستان رفتنت پست بزارم

شما چند روزی بود که مریض شده بودی و بالا می آوردی و اسهال هم گرفته بودی و اصلا غذا و آب نمی خوردی و این باعث شده بود که خیلی ضعیف بشی. دکترها هم میگفتند که باید مایعات بخوری.

خلاصه به زور و قطره چکون بهت آب می دادیم ولی شما بالا می آوردی و یا اسهال می رفتی تا اینکه مجبور شدیم بهت سرم وصل کنیم. وقتی سرم وصل کردیم کمی حالت بهتر شده و آوردیمت خانه ولی همچنان نمیتونستی غذا و آب بخوری. کم کم تب هم کردی و شب تا صبح هر 2 ساعت تبت را چک می کردیم. دوباره بهت سرم وصل کردیم ولی این بار مامان بزرگ تو خونه بهت سرم وصل کرد.  باز هم کمی بهتر شدی ولی اسهالت بند نمی آمد تا اینکه مجبور شدیم 11 شب در بیمارستان چمران بستریت کنیم. در بیمارستان هم در بخش اطفال بودی و بچه های کوچک دیگری هم انجا بودند. در بیمارستان اتاق بازی بود که شما می رفتی و انجا بازی می کردی. شما 3 شب انجا بودی که خیلی سخت مخصوصا برای مامانی بود. من هم برای اولین بار بوذ که بعد تولدت بدون تو و مامانی خانه بودم.

بهرحال شما بهتر شدی و برگشتی به خونه.

انشاالله همیشه سالم و سلامت باشی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)