آویناآوینا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

آوینا ، دردونه مامان و بابا

سلام عزیز مادر

1395/6/24 19:44
نویسنده : بابایی
179 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دختر عزیزم. سلام به  آوینای خشگل و مهربون مامان که به اندازه همه دنیا دوستت دارم. امروز که دارم این مطالب رو برات می نویسم 24 شهریوره و الان  2 سال و ده ماه سن داری. دیگه حسابی بزرگ شدی و به قول خودت خانم شدی. الان حسابی خوب صحبت می کنی و کلی شعرهای قشنگ می خونی ( البته تو کلا حرف زدنت رو زود شروع کردی. فکر میکنم قبل از یک سالگی گفتن کلمات رو شروع کردی و وقتی دو سالت بود تقریبا کامل صحبت میکردی). البته هنوز چند کلمه ای هست که کمی غلط و با نمک تلفظ می کنی و شیرینی حرف زدنت هم به همونه. جدیدا خیلی هم مهربون تر شدی و مامانی هم خیلی بیشتر دلش برات تنگ میشه. الان کلی شعر بلدی، لغت های انگلیسی بلدی. شمارش عددها روتا حدود 15 بلدی. صلوات و سوره های قرآن بلدی. امسال تابستون که برات دوچرخه خریدیم ، دوچرخه سواری رو هم نسبتا یاد گرفتی ( البته دوچرخت چرخ کمکی داره ها). به نقاشی هم خیلی علاقه داری. البته هنوز نقاشی کردنت در حد خط خطی کردنه ولی داخل شکل ها رو خیلی خوب رنگ می کنی و سعی میکنی رنگها از شکل بیرون نزنه. به دفتر نقاشی و مدادشمعی و مداد رنگی و هرچی که به نقاشی ربط  داره خیلی علاقه داری. راستی به کتاب هم خیلی علاقه داری و گاهی ما را مجبور می کنی چند تا کتاب رو پشت سرهم برات بخونیم( مامانی هم وقتی بچه بود خیلی کتاب دوست داشت) . به پازل های مختلفی هم که برات می خریم خیلی علاقه داری و معمولا خیلی هم خوب اونها رو درست می کنی .تو خونه هم خیلی دوست داری که مامانی و بابایی باهات بازی کنن و ما هم معمولا سعی می کنیم باهات بازی کنیم ولی اگه یه وقتهایی برات کم وقت می ذاریم ما رو ببخش و بدون که همیشه دوستت داریم. بعضی وقت ها بین روز که تو مهدکودک هستی و مامانی سرکاره  خیلی دلش برات تنگ میشه . وقتی که بعد ازظهرها مامانی میاد مهدکودک دنبالت و تو می پری بغل مامانی خیلی حس خوبیه و انگار کل دنیا رو می دن به مامانی. خیلی دوستت دارم دخترم و از خدای مهربون می خوام که همیشه سلامت و خوشحال باشی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)