آویناآوینا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

آوینا ، دردونه مامان و بابا

صحبت با برادرزاده نازم

سلام عزیزم ، ما بی صبرانه منتظر تولد تو هستیم  تا انشااله صحیح و سالم به دنیا بیایی. خوشگل خانم ما رفتیم سیسمونی تو را دیدیم خیلی خوشگل بودند ، خیلی دلم میخواد باهات بازی کنم با اون دستای کوچولوت ، به هر حال منتظریم. ...
1 مهر 1392

صحبت با برادره زاده نازم

سلام عزیزم ، دیگه کم کم وقته اومدنته ، مامان و بابات دارند تدارک سیسمونی را میدند تا یک سیسمونی خوشگل برات تهیه کنند. ایشاله سالم به دنیا بیایی . من و عمو حامد میخواهیم باهات بازی کنیم. ...
2 شهريور 1392

بدون عنوان

سلام عزیزم ، خوشگل خانم ما منتظر تولدت هستیم  تا به دنیا بیایی ، بزرگ بشی باهات بازی کنیم ، یه دختر عموی خوشگل هم داری  که ٣ سال  و ٢ ماه از تو بزرگتره و همبازی خوبی برای هم دیگه میشید . ...
26 مرداد 1392

صحبت با برادرزاده خوشگلم

سلام عزیزم خوبی ، ما ( منظورم ازما  بابا بزرگ ، مامان بزرگ ، عمو حامد و من ) منتظر تولدت هستیم که انشااله به سلامتی به دنیا بیایی و همه را خوشحال کنی . من خیلی دوستت دارم ...
12 مرداد 1392