آویناآوینا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

آوینا ، دردونه مامان و بابا

بزرگ شدن نی نی

سلام دختر گلم حالا دیگه تو بزرگ شدی. حالا دیگه عکس العمل نشون می دی و دوست داری باهات بازی کنیم وقتی صبحها از خواب پا میشی لبخند میزنی و کلی با مزه شدی  دیگه بعضی از لباس هات کوچیک شده و دیگه تنت نم ره تازگی ها هم دستت را می مکی هر روز من و مامانی باهات بازی می کنیم و کلی ازت عکس می گیریم اسباب بازی هایی که نور دارن و آهنگ پخش می کنند را دوست داری و بهشون نگاه می کنی هنوز هم شبها نمی خوابی و تا صبح بیداری. من و مامانی شیفتی بیدار می مونیم ...
12 دی 1392

دو ماهگی نی نی

سلام عسلم امروز 92/10/4 شما کوچولوی ما 2 ماهه شدی و باید واکسن دو ماهگی می زدی. امروز بابایی سر کار نرفت و صبح ساعت 6 از خواب بیدار شدیم و تا شما شیر بخوری و حاضر بشی ساعت 8 شد و به مرکز بهداشت سردار جنگل رفتیم. البته امروز هوا خیلی آلوده هست و مدارس تعطیل هست و تهران طرح از درب منازل هست. اول قد و وزن شما چک کردن که خدا رو شکر خوب بود قد شما 54 و وزن شما 4100 گرم  بود و بعدش رفتیم طبقه بالا تا واکسن شما را زدند. اول واکسن فلج اطفال که خوراکی بود به شما دادن و بعد روی پای چپ واکسن سه گانه و روی پای راست واکسن هپاتیت را زدن که شما کلی گریه کردی  ولی زود ساکت شدی. بعد خانم دکتر گفت ممکن هست پای چپ قرمز بشه که نیاز به کمپر...
4 دی 1392

اولین شب یلدا آوینا خانم

سلام دخترم شما در اولین شب یلدا 56 روزه بودی و خانه مامان بزرگ نرگس شب چله گرفتی و فردا شب هم خانه عمه مامانی شب چله گرفتیم. این چند تا عکس از شب یلدا این هم یک عکس دیگه ویک عکس دیگه ...
4 دی 1392

چهل روزگی نی نی

سلام کوچولو شما در این روز  پنجشنبه 92/9/14 خانه مامان بزرگ لیلا بودی که مامان بزرگ بردت حمام چهل روزگی . بابایی هم سر کار بود و کلی کار داشت.
4 دی 1392

صحبت با آوینای عزیز

سلام عزیزم ، عزیزم چند روزه دیگه  ٢ ماهت تموم میشه و تو دیگه داری بزرگ میشی . حسابی  ناز و خانم  شدی فقط شبا کمی گریه می کنی نمیزاری بابا و مامان استراحت کنند . خیلی دوستت دارم عروسک کوچولو ...
27 آذر 1392

صحبت با آوینا خانم

سلام عزیزم خوبی ، امروز درست 1 ماهه شدی و خیلی هم با مزه شدی  آدم دوست داره تورو بخوره، الان خونه ما هستی شبها یک  کم گریه میکنی ولی بعد از یه مدت ساکت میشی. ...
4 آذر 1392

ني ني شكمو

سلام كوچولو دختر گلم شما شكموترين ني ني هستي كه تا حالا ديديم گاهي اوقات تا 1.5 ساعت شير مي خوري و وقتي خوردنت تمام مي شه باز هم مثل ماهي دنبال شير مي گردي. به نظر من اصلا سير نمي شي و فقط از خوردن خسته مي شي. واسه همين از 20 روزگي به بعد يك وعده شير خشك بهت داديم تا كمي سير بشي. ماماني هم همش در حال شير دادن به تو هست و به هيچ كار ديگه ايي نمي رسه. آخه شما هر 3 ساعت يكبار شير مي خوري و شير خوردنت هم خيلي طولاني هست. الان هم شما خانه مامان بزرگ نرگس امدي مهماني كه دومين مهماني شما هست.   ...
28 آبان 1392

اولین مهمانی نی نی

سلام دخترم شما در تاریخ ١٨ آبان اولین مهمانی را به خانه مامان بزرگ لیلا رفتید. البته مامان بزرگ یک هفته خانه ما بود. بعد مامان بزرگ نرگس و عمه آمدن خانه ما. چند روزی هم بابایی مرخصی داشت . ولی بعد از این ٢ هفته امدیم خانه مامان بزرگ که اولین مهمانی شما است. مامان بزرگ برات یک رختخواب بنفش زیبا خریده که شما مثل یک فرشته روش خوابیدی ...
21 آبان 1392

صحبت با خوشگل خانم

سلام عزیزم خوبی ، عکس خوشگلتو دیدم  خیلی قشنگ بود ، حالت هم که ایشاله خوب شده و جای نگرانی نیست ، فقط بچه خوبی باش و بابا و مامان را اذیت نکن .آفرین دختر خوب ...
15 آبان 1392